دختر سرما

من دوست هستم با آسمان و زمین آمده ام تا سرما را با بهار آشتی دهم.

دختر سرما

من دوست هستم با آسمان و زمین آمده ام تا سرما را با بهار آشتی دهم.

باز من و کلافهای سردرگم

میگویم دوستت دارم

اما فقط لبخند میزند خشک و سرد و بی روح

از خودم بیزارم نباید بگویم که دوستت دارم

خب دارم نگویم

مدام درگیرم

بین این گفتن و نگفتن

آشکارا از دوست داشتن میگریزد و آزرده میشوم

نمیخواهد بگویم شاید هم دوستم ندارد

دوست داشتن که اجباری نیست

کسی جرمی نکرده گر به ما اینروزها عشقی نمیورزه

بهایی داشت این دل پیشترها که نمی ارزه

نظرات 4 + ارسال نظر
دل نوشته ها چهارشنبه 21 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:08 ب.ظ http://tirdad.blogtez.com

سلام دوست عزیز وبلاگ خوبی داری. به من هم یه سری بزن منتظرتم.
[قلب]

ممنونم خواستم بهت سر بزنم اما فونت نوشته هاتو ناخوانا بود

الناز چهارشنبه 21 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ب.ظ http://www.elel.blogsky.com

بیا از سردرگمی دربیایم یلدا
هر دوتامونو میگم

مهدی پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ق.ظ http://bivatan.blogsky.com

کسی جرمی نکرده گر به ما اینروزها عشقی نمیورزه

مهسا پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ق.ظ http://httpwww.khateraaat.blogfa.com

به به چه عجب ما گل روی شما رو دیدیم دختر کجو رفتی
منتظرتم بیا و نظر بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد