دختر سرما

من دوست هستم با آسمان و زمین آمده ام تا سرما را با بهار آشتی دهم.

دختر سرما

من دوست هستم با آسمان و زمین آمده ام تا سرما را با بهار آشتی دهم.

تردید- رفتن- نرفتن

یه وقتایی توی زندگی دلت میخوا پای عشقت وایسی 

اما یه وقتایی میگی که باید بریی یعنی مجبوری که بری به امید بازگشت

من فکر میکنم باید برم 

دیگه مو ندن جایز نیست. 

خودشم گفت که برو 

پس چرا هستم 

چون شادم چون جز اون کس دیگه ای ندارم 

و هزاران چون دیگه... 

خیلی بدها من وفتی ناراحتم نمیتونم حرف بزنم و بگم که مرگمه و هر کس برداشتی داره 

گاهی باید تنها بود تنهاتر از یک درخت تا سایه تنهایی ای تو روی هر کسی پهن نکنی  

خدا رو چه دیدی

هنوز شور عشقو به سر داری یا نه

چی باید گفت.... 

................ 

هنوزم تو شبهات اگه ماه رو داری من اون ماه رو دادم به تو یادگاری