داشتم توی نت میچرخیدم برخوردم به سایت جالبی که پر آهنگ بود
مهستی
هایده و خیلی خواننده های دیگه
آهنگها منو بردن به ۷ یا ۸ سال پیش
توی گوشم صدای شیلا تکرار شد
شریک سقف من نیستی ....
از آن زمان که آرزو چون خطی از سراب شد..
نه شور شاعرانه ای نه ذوق عاشقانه ای ..
قرار عاشقانه هم شتاب در شتاب شد ..
..
یادش بخیر
اره واقعا...
بعضی آهنگا کلی چیز یاد ادم میارن
.
.
.
موافقم
سلام ممنونم
منم یه شعر بسیار پدر مادر دار تو ذهنم هست که بد یاد دوران کودکی میفتم.
شعر اینه:
یه توپ دارم قل قلیه
سرخ و سفید و ابیه
میزنم زمین هوا میره
نمیدونی تا کجا میره
من این توپو نداشتم
مخشامو خوب نوشتن
بابام بهم عیدی داد
یه توپ قلقلی داد
به به بسیار عارفانه بود نه
فراااااااااااااااااااااااااااااااااااااار
زیییییییییییییییییییییییییییینگ
فراااااااااااااااااار
به جون خودم من نبودم
من به جرم با وفایی این چنین تنها شدم . چون ندارم همدمی بازیچه ی دلها شدم
یه چیزی تو مایه های خاطرات شمال محاله یادم بره
اون همه عشق و حال محاله یادم بره، آره؟
عاشقی یعنی اسیر دل شدن با هزاران درد و غم یکی شدن....
عاشقی یعنی طلوع زندگی با صداقت همنشین گل شدن....
عاشقی یعنی که شبها تا سحر غرق در دریای رویاها شدن...
عاشقی یعنی تحمل انتظار مثل ماه آسمان تنها شدن...
عاشقی یعنی دو دیده تا ابد پر ز گوهرهای دریائی شدن....
سلام دوست من آپم بیا نظرت رو بگو ممنون میشم منتظرتم...
راستی مطلبتو خودنم میشه آدرسشو بزاری ...فهلا تا بعد...