دختر سرما

من دوست هستم با آسمان و زمین آمده ام تا سرما را با بهار آشتی دهم.

دختر سرما

من دوست هستم با آسمان و زمین آمده ام تا سرما را با بهار آشتی دهم.

...

دلم بد گرفته و دلم میخواد تا صبح گریه کنم. اخه ما که به اختیار خودمون نیومدیم 

به اختیار خودمون نمیریم 

همه کارامون رو باید پدر و مادرمون چک کنن 

نمیتونیم با کسی که علاقه داریم بمونیم 

دوسش داشته باشیم 

جایی که دوست داریم چون اونا دوست ندارن نریم 

اخه پس واسه چی زنده‌ایم 

همش هم میگیم  

انسان موجوری اندیشمند و دارای اختیار 

اره رضا صادقی توی گوشم میخونه خدارو چه دیدی 

اما این اشکای منو اروم نمیکنه... 

ای سینا اگه خدا توی بغلش گرفتت منم خبر کن  

شاید برای من هم جایی داشته باشه

نظرات 4 + ارسال نظر
سینا جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:47 ق.ظ http://www.zendegietaze.blogsky.com

سلام! اومدم نظر نوشتم چون گله کردی که برات نظر نمی‌ذارم پس یعنی وبلاگت نمیام. خواستم. می‌دونی وقتی گریه می‌کنی چه حالی میشم؟! پس همیشه بخند گلم!

ع.خ جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:50 ق.ظ http://jump.blogsky.com

داری یاد می گیری که به سنگ نفوذ کنی اما ما آبیم و این زمان میبره.اگه میخوای مبارز خوبی باشه برا هدفی که خودتی ناچاری رنج ببری...اما زیرک باش و همیشه هدف رو مستقیم نشونه نگیر

رامین جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:17 ب.ظ http://www.madlen.blogsky.com

امیدوارم شاد و خوشحال باشی ؟؟-:

دارینوش شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:43 ب.ظ http://Fly.blogsky.com

سلام.
واقعاهمینطوره. نمیدونم چرا این طرز فکر هست٬ خوب وبدش روهم نمیدونم. فقط میدونم برای خیلی ها این محدودیت ها خوبه٬ باقیمانده هم ناگذیر تو این وضعیت رنج میبرن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد