سلام
مدتها بود که میخواستم بیام اما نمیشد...
حالا که امدم مطالبم را فراموش کردهام.
دل من خاموش وغمگین دل تو از خوشی رنگین
دل من ساکت وسرده دل تو عاشق پرسته
دل تو از باده مسته دل من از همه خسته
دل تو سرای آبه دل من با آه وناله
دل تو عاشق نمیخواد؟ دل من مرگش رو میخواد
دل تو زنده به خون دل من بی خون میمونه
دل تو مثل یه کرکس دل تو مثل یه صخرست
دل من مثل حبابه دل من میخواد بخوابه
دل من باید رها شه از غم وغصه جدا شه
دل تو با ید بمونه شایدم تنها بخونه
دل من اگه بمیره دل هیچکی نمیگیره
این شعر از خودم بود .واولین شعری بود که گفتم ...البته فکر میکنم بعضی ابیاتش رو جا انداختم ...
حالا چطوره...
سلام
آخه
قشنگ بود. ولی من گفتم شعر شاد گفتی که خبرم کردی!!!
اون قسمتی که (دل من اگه بمیره دل هیچکی نمیگیره) فکر نکنم درست باشه .چ.ن ت. هم مثل همه دوستایی داری که باهاشون خوشی و شایدم خانوادت هم مثل اونا باشن که وقتی نباشی همه بدون شک ناراحت میشن
اگه هیچ کدوم درست نباشه دل وبلاگت برات تنگ میشه!!!
منمیه شعر که باسه خودم نیست ولی قشنگه برات میفرستم
شبی که از من جدا میشد به من گفت : چه میخواهی از آغوش سردم ؟
به دست خود غرورم را شکستم .
به پایش بوسه دادم گریه کردم.
چرا آن سنگ دل با صد تمسخر.
به آزار من آزرده کوشید؟!
چرا در بزم عشقش ساقیم کرد؟
که خونم را جای باده نوشید.
هنوزم دوستش دارم که این عشق * فراموشم نگردد تا لب گور
راستی من چرا لینکت نکردم؟؟؟!!!!!!!!!!!!
مرسی لینکم کردی
سلام دوستای گلم .وبلاگ من دو نویسنده ای شد. امیدوارم مطالبش بهتر و بهتر بشه. به امید دیدار شما.
قربانتان.(معذرت میخوام که این نظر من خشک بود چون فقط جنبه ی خبری داشت (-: )
سلام.با شعری از ... آپم. و منتظر نظرتم دوست من